سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خوش رفتاری پیشه کند، دوستانش فراوان شوند . [امام علی علیه السلام]
قمه‏ زنی سنت یا بدعت؟
درباره



قمه‏ زنی سنت یا بدعت؟

وضعیت من در یاهـو
مهدی مسائلی
امام خمینی(ره):...اگر بناست با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدّس‌نماهای احمق و آخوندهای بی‌سواد صدمه‌ای بخورد، بگذارید هرچه بیشتر بخورد...ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی، صلی الله علیه وآله، برسیم. و امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا، همین اسلام است و نجات آن قربانی می‌خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی‌های آن گردم.صحیفه نور، ج 21، 2/7/67
آهنگ وبلاگ
یکی از فتواهایی که طرفداران قمه‌زنی فراوان به آن استناد می‌کنند، فتوایی است که مرحوم آیت‌اللّه محمدحسین غروی نایینی، معروف به میرزای نایینی، در پاسخ به مردم بصره بیان داشته است. دراین‌میان طرفداران قمه‌زنی بدون تحلیل و بررسی مضمون سخنان مرحوم میرزا، همواره در تلاش هستند تا با تمسک به این فتوا به تجویز بی‌قید و شرط قمه‌زنی بپردازند. اما بررسی این فتوا نکات مهمی را روشن می‌کند که متأسفانه معمولاً طرفداران قمه‌زنی از آن‌ها غفلت می‌کنند.

سایت خبری تحلیلی مباحثات:

حجت الاسلام مهدی مسائلی:

یکی از فتواهایی که طرفداران قمه‌زنی فراوان به آن استناد می‌کنند، فتوایی است که مرحوم آیت‌اللّه محمدحسین غروی نایینی، معروف به میرزای نایینی، در پاسخ به مردم بصره بیان داشته است. مرحوم میرزای نایینی، در پنجم ربیع‌الاول 1345 قمری در پاسخ به سؤالات مردم بصره درباره‌ی احکام عزاداری، نامه‌ای نگاشت و در آن  نظر فقهی خویش را درباره صورت‌های مختلف عزاداری (همچون خروج دست
«…اما درباره بیرون‌آمدن خون از پیشانی در اثر زدن شمشیرها و قمه‌ها، اقوی جواز آن است درصورتی‌که از زیانش محفوظ باشند. و [این محفوظ‌بودن در صورتی است که] تنها خون از پیشانی بیرون بیاید و صدمه‌ای به استخوان پیشانی وارد نشود و همچنین به‌صورت عادی خونی که از بدن خارج می‌شود، آن‌قدر نباشد که به بدن ضرر بزند و اموری مانند این‌ها [که باید رعایت شوند]؛ چنان‌که آگاهان به کیفیت قمه‌زنی از آن اطلاع دارند. و اگر هنگام زدن، به حسب عادت از ضرر آن محفوظ باشد، ولی بعد از زدن، به‌قدری خون بیرون بیاید که مضر است، این ضرر موجب حرمت آن نمی‌شود و صورت آن مانند کسی که وضو بگیرد یا به آب غسل کند یا در ماه رمضان روزه می‌گیرد، سپس روشن می‌شود که این‌ها برای او ضرر داشته است.ه‌های عزاداری، سینه‌زنی، زنجیرزنی، تعزیه و…) بیان نمود. در قسمتی از این پاسخ، وی درباره قمه‌زنی می‌نویسد:

2472حجت الاسلام مهدی مسائلی

لکن احوط و سزاوار است کسانی‌که عارف به استعمال شمشیر و قمه نیستند، از انجام آن خودداری کنند. خصوصاً جوانانی که به‌خاطر عظمت این مصیبت و لبریزشدن دل‌هایشان از محبت حسینی علیه‌السلام اهمیت نمی‌دهند که چه ضربه‌هایی به بدن خویش وارد می‌کنند. خدا ثابت بدارد ایشان را به قول ثابت در دنیا و در آخرت…». ‏[1]‎

محتوای این پاسخ را که درباره صورت‌های متعددی از عزاداری است، تعدادی از فقهای معاصر تأیید کرده‌اند و سخنان ایشان را در این نامه به‌صورت‌کلی صحیح دانسته‌اند.

دراین‌میان طرفداران قمه‌زنی بدون تحلیل و بررسی مضمون سخنان مرحوم میرزا، همواره در تلاش هستند تا با تمسک به این فتوا به تجویز بی‌قید و شرط قمه‌زنی بپردازند. اما بررسی این فتوا نکات مهمی را روشن می‌کند که متأسفانه معمولاً طرفداران قمه‌زنی از آن‌ها غفلت می‌کنند:

مرحوم نایینی در این فتوا موضوع ضرر قمه‌زنی برای بدن را بررسی کرده است و طبق نظر وی، آسیب جزئی و زودگذری که در اثر قمه‌زنی به بدن وارد می‌شود، حرام نیست؛ اگرچه همچنان بر این مطلب تأکید می‌کند که اگر قمه‌زنی به بدن زیان برساند، انجام آن حرام است. چنان‌که مصادیقی را نیز برای این موضوع برمی‌شمارند. به دیگر سخن، مرحوم نایینی خروج خون مختصری از بدن را مصداق زیان نمی‌داند. البته در مقابل این فتوا، شیخ انصاری و عده‌ای دیگر از فقها معتقدند که اضرار به نفس مطلقاً حرام است و حتی جراحت‌های جزئی نیز مشمول حکم حرمت اضرار به نفس هستند. مرحوم شیخ مرتضی انصاری در فتوایی که تاکنون کمتر منعکس شده است – و به تازگی در کتاب «عار یا شعار؛ قمه‌زنی در  ترازوی عقل و شرع» منتشر شده است – می‌گوید:

«در تعزیه‌داری حضرت امام‌حسین علیه‌السلام اگر شخص زخمی مثل تیغ و غیره بر خود بزند که ضرر باشد بر بدنش، حرام است؛ اما اگر [عزاداری به] قسمی باشد که درد و اَلَمش در همان وقت تعزیه‌داری باشد نه بعد از آن، مثل سینه‌زدن به طور متعارفِ ناس [مردم] که سیاه و سرخ شود، ضرر ندارد». ‏[2]‎

چنان‌چه مشخص است مرحوم شیخ مرتضی انصاری که سرآمد فقهای شیعه در قرن‌های اخیر است، در این فتوا به بررسی ضررها و آسیب‌های قمه‌زنی به بدن پرداخته و معتقد است که اگر کسی در عزاداری امام‌حسین(ع) با تیغ یا ابزاری برنده به بدن خویش زخم وارد کند، کار حرامی انجام داده است؛ زیرا بر اساس مبنای فقهی شیخ هرگونه آسیب و ضررزدن به بدن حرام است؛ وی در رساله‌های عِلْمی خویش نیز می‌گوید: « از دلایل عقلی و نقلی، حرمت اضراربه‌نفس استفاده می‌شود».‏[3]‎ وی همچنین می‌افزاید: « علما در حکم ضرر‌زدن، تفاوتی بین ضررزدن به خود و دیگران نگذاشته‌اند». ‏[4]‎ در کتاب فرائد الاصول نیز می‌نویسد:

«پس هر ضرری که به خود شخص یا دیگری وارد شود، حرام می‌شود و تفاوتی نمی‌کند که چه کسی این ضرر را وارد کرده است». ‏[5]‎

به هر حال باتوجه‌به توضیحی که گذشت، باید گفت مرحوم میرزای نایینی در اینجا تنها به بررسی حکم قمه‌زنی بر مبنای یکی از عناوین آن، یعنی واردنشدن ضرر به بدن پرداخته‌اند و درباره ابعاد دیگر قمه‌زنی سخن نگفته‌اند؛ ابعادی که می‌تواند حکمی متفاوت برای قمه‌زنی بیان کند. ازاین‌رو تعدادی از فقها و مراجع با وجود آن‌که نظر مرحوم میرزای نایینی را در این‌جا تأیید نموده و از نظر فقهی صحیح دانسته‌اند، از جهاتی دیگر انجام قمه‌زنی را حرام اعلام نموده‌اند. آیت‌اللّه سیدابوالقاسم خویی درباره این سخن مرحوم میرزا می‌‌گوید:  «آن‌چه را استاد ما در پاسخ پرسش‌های اهالی بصره فرموده‌اند صحیح است و جایز عمل کردن بر طبق آن و از خدا می‌خواهم که جمیع برادران مؤمنین را در بزرگداشت شعائر دینی و دوری از محرمات توفیق مرحمت فرماید». ‏[6]‎ بااین‌حال وی در پاسخ به سؤالی دیگر، با اشاره به ابعاد دیگر قمه‌زنی، وهن ‌مذهب‌بودن را از عوامل حرمت آن بیان می‌کند: «لا یجوز فیما إذا أوجب ضررا معتدا به، أو استلزم الهتک و التوهین، و الله العالم». ‏[7]‎ آیت‌الله خویی در کتاب صراط‌النجاة نیز بر این نکته تأکید می‌نماید که قمه‌زنی عنوان عزاداری امام‌حسین(ع) را ندارد و نص و روایت به‌خصوصی نیز درباره آن وجود ندارد؛ ازاین‌رو به‌جاآوردن آن به‌عنوان یک آیین مذهبی صحیح نیست: «لم یرد نص بشعاریته فلا طریق الی الحکم باستحبابه». ‏[8]‎

مرحوم آیت‌اللّه تبریزی نیز اگرچه به تأیید فتوای مرحوم نایینی پرداخته و در بحث ضررداشتن قمه‌زنی با میرزا هم‌رأی است، اما از جهاتی دیگر انجام قمه‌زنی را صحیح نمی‌دانست. وی در کتاب صراط النجاة می‌گوید: « داخل‌بودن قمه‌زنی در عزاداری امام‌حسین علیه‌السلام جای تأمل دارد». ‏[9]‎ آیت‌الله تبریزی در جواب سؤالی در خصوص تعزیه و قمه‌زنی ‏[10]‎ این‌گونه می‌نویسد: «باسمه تعالی/تعزیه مانعی ندارد و عزاداری باید طوری باشد که موجب وهن بر شیعه نباشد./والله العالم». ‏[11]‎

البته نکته مهمی که در سخنان آیت‌الله خویی و آیت‌الله تبریزی وجود داشت مبنی بر این‌که قمه‌زنی عنوان عزاداری امام حسین(ع) را ندارد و نص و روایت به‌خصوصی نیز درباره آن وارد نشده است، تنها اختصاص به این دو بزرگوار ندارد؛ برخی دیگر از فقهای عظیم‌الشأن شیعه نیز ضمن تأکید بر این معنا، قمه‌زنی را شیوه‌ای نادرست برای عزاداری دانسته‌اند؛ چنان‌که در فتوای دیگری که به تازگی در کتاب «عار یا شعار؛ قمه‌زنی در  ترازوی عقل و شرع» منتشر شده است، فقیه بزرگ شیعه آیت‌اللّه سیدمحمدکاظم یزدی، صاحب عروة الوثقی دراین‌باره می‌نویسد: «تعزیه‌داری حضرت سیدالشهدا، ارواحنا فداه، باید به‌نحوی باشد که از خود ائمه‌هدی صلوات الله علیهم رسیده و به مثل زخم‌زدن اذن از ایشان نرسیده است و سابقین از علما رضوان الله علیهم  هم رخصت نداده‌اند… و اتیان به اعمال مذکوره به قصد مشروعیت و به‌عنوان عبادت، تشریع است…». ‏[12]‎

حاصل سخن این‌که در فتوای مرحوم میرزای نایینی ابعاد دیگر قمه‌زنی بررسی نشده است؛ زیرا این فتوا در شرایطی صادر شده که تنها نسبت‌ به بُعد اضرار بر نفس حساسیت بوده و مانند امروز این عمل مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام و تشیع نبوده است. اما دشمنان اسلام به‌ویژه استکبار جهانی، امروزه این‌گونه مسائل را دستاویزی برای مبارزه با اسلامِ شیعی و انقلاب اسلامی ایران قرار می‌دهند. ازاین‌رو حساسیت‌های دیگری به جز اضرار بر نفس مطرح است که باید باتوجه ‌به آن‌ها حکم این رفتارها از عالمان و فقیهان پرسیده شود.

افزون‌براین اگر نگاهی به مراسم قمه‌زنی در میان شیعیان داشته باشیم، خواهیم دید که قمه‌زنان هیچ‌گاه به شرایط بیان‌شده در فتوای مرحوم میرزای نایینی برای ضررنداشتن قمه‌زنی،  توجه نمی‌کنند؛ درحالی‌که میرزای نایینی ملاحظه‌نکردن این شروط را خلاف احتیاط و موجب حرمت قمه‌زنی می‌دانست. متأسفانه معمولاً در دسته‌های قمه‌زنی جراحت‌های عمیقی به سر افراد وارد می‌شود و گاهی آن‌قدر خون از بدن قمه‌زنان خارج می‌شود که حالت شوک و بی‌هوشی به آن‌ها دست می‌دهد و بعضی از آن‌ها در معرض آسیب‌های جسمی و جانی قرار می‌گیرند.

نکته مهم دیگر درباره‌ی پاسخ مرحوم میرزا این است که ایشان در این پاسخ تنها به تبیین حکم قمه‌زنی نپرداخته‌اند؛ بلکه به مجموعه‌ای از احکام عزاداری امام‌حسین(ع) توجه کرده‌اند و درباره خروج و حرکت دسته‌های عزاداری، سینه‌زنی، زنجیرزنی، تعزیه و استفاده از آلات موسیقی در عزاداری اظهارنظر کرده‌اند. ازهمین‌رو تأییدها و تقریرهای علما و فقها بر این فتوا و پاسخ، اختصاص به قمه‌زنی ندارد. متأسفانه طرفداران قمه‌زنی معمولاً با گزینش قسمت خاصی از این پاسخ که در رابطه با حکم قمه‌زنی است، به‌گونه‌ای جلوه‌گری می‌کنند که گویا این تأییدها به‌نوعی تأیید خاص قمه‌زنی است؛ درحالی که حتی می‌توان مدعی شد بیش‌تر این تأییدها و تقریرها تأیید اصل عزاداری است و ممکن است بعضی از این بزرگواران در بعضی مصادیق آن با میرزای نایینی اختلاف فقهی داشته باشند. این موضوع به‌خصوص در رابطه با استعمال آلات موسیقی اثبات‌شدنی است؛ زیرا بعضی از فقها که پاسخ مرحوم نایینی را تأیید کرده‌اند، در رابطه با استفاده از موسیقی نظر متفاوتی دارند. افزون‌براین از لحن و بیان بعضی از پاسخ‌ها نیز می‌توان فهمید که درواقع کلیت عزاداری را تأیید کرده‌اند؛ نه مصداق خاصی از آن؛ مثلاً در پاسخ به سؤالی از آیت‌اللّه سیداحمد خوانساری آمده است:

سؤال: نظر حضرتعالی درباره برگزاری شعائر حسینیه و فتوای حضرت آیت‌اللّه نایینی(ره) چیست؟

پاسخ: موضوع برگزاری شعائر حسینی واضح‌تر از روز است و مثل آفتاب در وسط آسمان می‌درخشد و احتیاج به نوشتن ندارد. ‏[13]‎

همچنین در بررسی پاسخ‌های میرزای نایینی و بعضی از بزرگان در رابطه با احکام عزاداری، باید تحولات و شرایط خاص زمان آنان را نیز در نظر گرفت و درباره پاسخ میرزا باید گفت، این فتوا در شرایط و زمان خاصی بیان شده است که وهابیت در عربستان به قدرت رسیده بودند و متأسفانه در همان ایام – یعنی 8 شوال 1343 قمری – آن‌ها بارگاه ائمه بقیع(ع) را تخریب کردند. در چنین شرایطی در شهر بصره آیت‌اللّه سیدمحمدمهدی قزوینی با مشاهده انحراف‌هایی در عزاداری‌های این شهر، به اصلاح مجالس عزاداری همت می‌گمارد و پس از مدتی مواضع اصلاحی ایشان در یکی از نشریات به‌صورت مبهم و موجز منعکس می‌گردد و متأسفانه تنها انتقادات شدید وی از عزاداری به تصویر کشیده می‌شود. ازاین‌جهت مواضع اصلاح‌گرایانه ایشان با سوءبرداشت بعضی از موافقان و مخالفان روبه‌رو شد و بسیاری از جامعه مذهبی عراق به اشتباه این سخنان را در راستای اقدام‌های وهابیت در مخالفت با شعائر مذهبی شیعه تلقی نمودند و خواستار موضع‌گیری صریح مراجع وقت در مقابل آن شدند. در چنین شرایطی دو تن از مراجع بزرگ آن زمان یعنی میرزای نایینی و سیدمحمدحسین کاشف الغطاء به نامه‌ها و تلگراف‌های فراوان مردم بصره و دیگر نقاط عراق پاسخ دادند و با تأیید و توجیه بیش‌تر صورت‌های رایج عزاداری در آن زمان و از جمله قمه‌زنی، ‌خواسته‌ی مردم را دراین‌باره اجابت می‌نمایند.‏[14]‎  البته مرحوم کاشف الغطاء پیش از این پاسخ‌ها، حکم قمه‌زنی را از جهت استنباط فقهی حرمت دانسته بود و همین فتوا را نیز در سال‌های پایان حیاتش تأیید نمود و به‌عنوان نظر نهایی خویش بر‌گزید. ‏[15]‎

در این‌ بین مرحوم  سیدابوالحسن اصفهانی سیاستی متفاوت در پیش گرفت و برای آرام‌ساختن فضای متشج بصره و کاستن التهاب درگیری‌های درون‌مذهبی، با صدور بیانیه و منشوری، بدون آن‌که به تأیید و توجیه رفتارهایی مانند قمه‌زنی بپردازند، بر اقامه عزاداری و برپایی شعائر مذهبی تأکید نمود و درضمن خواستار اصلاح مراسم عزاداری از موارد غیرمشروع شد. ‏[16]‎

باتوجه‌به این مقدمه  باید در تحلیل و بررسی پاسخ مرحوم نایینی این نکته مهم در نظر گرفته شود که فتوا و پاسخ ایشان بیش‌تر برای تثبیت و حمایت از اصل عزاداری بوده است و این هدف و انگیزه را می‌توان  نسبت‌ به بعضی تأییداتی که درباره آن وجود دارد نیز بیان کرد؛ زیرا با اقدام‌هایی که به‌ویژه در دوره رضاخان علیه اصل عزاداری و برپایی شعائر مذهبی انجام شد، بسیاری از مراجع و علما به هر نحو ممکن بر انجام عزاداری تأکید می‌نمودند.

  • 1. [^]
    ربانی خلخالی، علی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، قم: مکتب الحسین، ص47.
  • 2. [^]
    مسائلی، مهدی، عار یا شعار، اصفهان: آرما، 1394ش، ص153.
  • 3. [^]
    همان، ص154؛ به نقل از: شیخ مرتضی انصاری، رسالة نفی ضرر.
  • 4. [^]
    همان.
  • 5. [^]
    همان، ص273؛ به نقل از: شیخ مرتضی انصاری، فرائد الاصول.
  • 6. [^]
    ربانی خلخالی، علی، همان، ص58.
  • 7. [^]
    مسائلی، مهدی، همان، ص274؛ به نقل  از: سیدابوالقاسم خویى، صراط النجاة (همراه با حاشیه).
  • 8. [^]
    خویی، سیدابوالقاسم، صراط النجاة (همراه با حاشیه)، قم، مکتب نشر المنتخب، 1416ق، ج1، ص432.
  • 9. [^]
    همان، ج2، ص446.
  • 10. [^]
    متن سؤال چنین است: نظر مبارک حضرتعالى در مورد تعزیه و قمه‌زنى چیست؟
  • 11. [^]
    تبریزی، میرزا جواد، استفتائات جدید، قم، دفتر معظم له، ج1، ص456.
  • 12. [^]
    مسائلی، مهدی، عار یا شعار، اصفهان: آرما، 1394ش، ص157.
  • 13. [^]
    ربانی خلخالی، علی، همان، ص72.
  • 14. [^]
    البته بعدها طرفداران قمه‌زنی از این پاسخ‌ها که مربوط به فضای هیجانی بصره بودند، در مقابل سیدمحسن امین نیز استفاده کردند و اگرچه مرحوم میرزای نائینی و کاشف‌الغطاء درباره رسالة التنزیه اظهارنظری نکردند، از پاسخ آن‌ها به مردم بصره در مقابل کتاب التنزیه نیز بهره بردند.
  • 15. [^]
    برای آگاهی بیش‌تر از فتوای مرحوم کاشف الغطاء ر.ک: مسائلی، مهدی، همان، ص197.
  • 16. [^]
    درواقع بیانیه آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی به‌نوعی حمایت از مرحوم سیدمحمدمهدی قزوینی به‌حساب می‌آمد؛ زیرا در آن بیانیه هیچ تأییدی نسبت‌ به قمه‌زنی و مواردی که مرحوم قزوینی آن‌ها را انحراف می‌نامید، صورت نگرفته بود. البته این حمایت برای مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی هزینه نیز داشت؛ به گزارش آیت‌الله شبیری زنجانی در اثر «همان عدم مخالفت، اهالی بصره از تقلید آسیدابوالحسن به آقای نایینی» برگشتند (شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعه‌ای از دریا، قم، مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه، 1389ش، ج1، ص565). در کتاب «عار یا شعار» هم گزارش کاملی از مواضع آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی درباره‌ی قمه‌زنی آمده است.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 94/7/28:: 7:5 عصر     |     () نظر

باسمه تعالی

با سلام

از آنجا که یادداشت ها و مقالات حقیر در سایت‌ها و پایگاه های متفاوتی منتشر شده اند، بنا به پیشنهاد دوستان پایگاه اطلاع رسانی به نام حقیر شروع به فعالیت نموده است و  مقالات و یادداشت  های بنده به مرور در آن بارگزاری خواهد شد.

ضمنا کسانی که نقد و نظری پیرامون کتاب ها، مقالات و یادداشت های بنده دارند، می توانند نظرات خویش را در این پایگاه مطرح نموده و پاسخ آن را دریافت کنند.

همچنین به بعضی مطالب مطرح درباره آثار و یادداشت‌های حقیر به مرور در این پایگاه پاسخ داده خواهد شد.

آدرس پایگاه اطلاع رسانی مهدی مسائلی:

http://azadpajooh.com/

http://azadpajooh.ir/


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 93/10/7:: 11:49 عصر     |     () نظر

 گزارشی از بازتاب های قمه زنی عاشورای 1436 در رسانه های جهان
  علی اکبر سیاح طاهری

 

امروز صبح (چهارشنبه 14 آبان 93) که صفحه اول سایت یاهو رو باز کردم، با تعجب دیدم که بلافاصله تصاویر قمه زنی ظهر عاشورای عراق، پاکستان، افغانستان و... رو به صورت گزارش تصویری و در دو بخش جداگانه در صفحه اول "یاهو" به طور مفصل پوشش دادن.
عکسهای امروز یاهو رو هم ضمیمه ایمیل کردم و تا الآن هم هنوز روی صفحه اول موجود است، و میتوانید لینک اونها رو هم همینجا ببینید:
https://en-maktoob.news.yahoo.com/lightbox/understanding-ashura-why-muslims-mark-this-time-in-different-ways-slideshow/residents-gives-tea-cakes-people-taking-part-ceremony-photo-185315693.html

فیلم های خبری یاهو / فیلم دوم را ببینید از عزاداری و قمه زنی شیعیان افغانستان:
https://en-maktoob.news.yahoo.com/hundreds-thousands-pack-iraqs-karbala-ashura-074441772.html

بعد از دیدن این خبرها تصمیم گرفتم که یک جستجویی در سایت های انگلیسی کنم و ببینم که قمه زنی و عزاداری های خون آلود شیعیان را پوشش داده اند یا نه؟!
راهش بسیار ساده است و فقط کافیست یکی از این کلمات (شیعه، محرم، عاشورا، تازیانه زدن شیعیان و...) را به زبان انگلیسی در قسمت تصاویر گوگل سرچ کنید تا به نتیجه مورد نظر سرمایه داران صهیونیستی اینترنت و دشمنان اسلام و تشیع دست یابید:
self-flagellation / Ashura  / Muharram / Ashura festival / Shi"ite/Shiite

این هم مختصری از گزارش های خبری و تصویری در خبرگزاری ها و روزنامه های معتبر جهان درباره مراسم روز عاشورا و قمه زنی و زنجیرتیغی زنی شیعیان که همه آنها فقط مربوط به 24 ساعت گذشته است: (برای دیدن برخی لینک ها نیاز به فیلترشکن دارید!)

گزارش های تصویری و خبری امروز خبرگزاری رویترز:
http://www.reuters.com/news/picture/2014/11/04/ashoura-festival?articleId=USRTR4CNEA#988825780

http://www.reuters.com/article/2013/11/15/life-idUSRTX15F4F

فیلم خبری رویترز از زنجیرتیغی زنی و قمه زنی شیعیان پاکستان:
http://www.reuters.com/video/2010/12/16/shiite-muslims-mark-ashura-festival?videoId=169293395

فیلم گزارش شبکه یورونیورز از مراسم عاشورا و قمه زنی شیعیان:
http://www.euronews.com/2014/11/04/ashura-the-origins-of-the-shi-ite-holy-day/

فیلم خبری روزنامه وال استریت ژورنال آمریکا از مراسم قمه زنی افغانستان و عراق:
http://www.wsj.com/video/shiites-self-flagellate-for-ashura-festival/D168947B-B569-4CE6-9C7B-1347848A9BE7.html

گزارش تصویری سایت MSN که به نقل از رویترز عکس ها رو بازنشر داده است:
http://www.msn.com/en-us/news/photos/ashura-festival/ss-BBcWkZk

گزارش تصویری تلوزیون راشاتودی روسیه از قمه زنی خون خون آلود شیعیان جهان:
http://rt.com/news/202151-millions-shia-worldwide-ashura/

گزارش تصویری بسیار مفصل خبرگزاری عکاسی Demotix انگلستان از مراسم عاشورا و قمه زنی:
http://www.demotix.com/news/6180184/shiites-take-part-self-flagellation-ashura-day-piraeus#media-6180078

گزارش تصویری و خبری هفته نامه تایم آمریکا از مراسم عاشورا با عکس مردانی خونین و خشن (همه تصاویر رو ببینید):
http://world.time.com/2013/11/14/shiite-muslims-celebrate-ashura/

گزارش تصویری روزنامه گاردین انگلیس، تمرکز بر حضور اطفال در قمه زنی و راه رفتن روی خاکستر آتش و...:
http://www.theguardian.com/world/gallery/2014/nov/04/shia-festival-of-ashura-around-the-world-in-pictures

دو گزارش تصویری بسیار مفصل و وحشتناک پایگاه خبری هافینگتن پست انگلیس از مراسم عاشورا و قمه زنی و زنجیرزنی و...:
http://www.huffingtonpost.co.uk/2014/11/04/ashura-2014-shiite-muslims-commemorate-islamic-date-mass-flagellation-ceremony_n_6098714.html

گزارش قمه زنی سال قبل:
http://www.huffingtonpost.co.uk/2013/11/15/ashura-2014-devout-shia-muslims-mark-holy-day-mass-self-flagellation-pictures_n_4279722.html

گزارش تصویری روزنامه انگلیسی تلگراف از راه رفتن شیعیان روی خاکستر آتش و قمه زنی روز عاشورا، تبرک جستن از اسب، غلطیدن در گل و...:
http://www.telegraph.co.uk/news/picturegalleries/worldnews/8209691/Shiite-Muslims-flagellate-themselves-to-commemorate-Ashura.html?image=1

گزارش تصویری روزنامه دیلی میل انگلیس از قمه زنی خونین شیعیان با تمرکز بر تصاویر کودکان:
http://www.dailymail.co.uk/news/article-2507355/Slashing-chained-blades-bloodied-Muslims-including-young-boys-flagellate-themselves.html

گزارش تصویری مفصل پایگاه خبری International Business Times از قمه زنی و خودزنی شیعیان جهان:
http://www.ibtimes.com/shia-muslims-practice-self-flagellation-walk-fire-prior-ashura-photos-709175
گزارش همین خبرگزاری از عاشورای سال قبل:
http://www.ibtimes.co.uk/muharram-2013-ashura-shia-shitte-sunni-muslims-522678

گزارش خبری بی بی سی انگلیس از مراسم عاشورا و اشاره به مراسم قمه زنی و خودزنی و...:
http://www.bbc.com/news/world-middle-east-24910383

گزارش خبری روزنامه نیویورک تایمز آمریکا از مراسم قمه زنی شیعیان:
http://www.nytimes.com/2014/11/05/world/middleeast/bloody-and-belittled-shiite-ritual-draws-historic-parallels-in-iraq.html?_r=0

گزارش تصویری کامل شبکه یو اس ای تودی آمریکا از مراسم عزاداری عاشورا و قمه زنی:
http://www.usatoday.com/picture-gallery/news/world/2014/11/04/muslims-mark-ashura-around-the-world/18458651/?utm_source=feedblitz&utm_medium=FeedBlitzRss&utm_campaign=usatodaycomworld-topstories

گزارش تصویری خبرگزاری عکاسی gettyimages از مراسم قمه زنی و عاشورا:
http://www.gettyimages.com/detail/news-photo/pakistani-shiite-muslims-pay-respects-to-zul-jinnah-a-horse-news-photo/458390790

به دلیل تعداد بالای بازنشر تصاویر قمه زنی و عزاداری های وحشتناک برخی از شیعیان، این ایمیل را طولانی تر نمیکنم و چند لینک دیگر هم میفرستم برایتان، هرچند که تعداد  گزارش های تصویری بسیار بیشتر از حد این ایمیل بود که بنده گردآوری کردم و فقط به زبان انگلیسی اکتفا کردم و سراغ عربی و... نرفتم!

http://www.boldsky.com/yoga-spirituality/faith-mysticism/2014/why-shia-muslim-practice-self-flagellation-on-muharram-052956.html

http://www.jesus-is-savior.com/False%20Religions/Islamic%20Muslim/this_is_shiite_islam.htm

http://www.al-monitor.com/pulse/galleries/photo-of-the-day-from-iraq.html

http://www.wtop.com/220/3735879/AP-PHOTOS-Shiites-mark-slaying-of-revered-figure

واقعا چه بر سر مذهب تشیع آمده است که به جای معرفی عقلانیت و محاسن کلام و رفتار اهل بیت(ع)، امروز باید به عنوان مکتب خشونت و جهالت در جهان معرفی شویم و فقط مجبور باشیم از این بدعت ها ابراز برائت کنیم...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 93/8/15:: 7:10 عصر     |     () نظر

روایت سر محمل کوبیدن و نقدی به پاسخ جناب آیت الله

نویسنده: مهدی مسائلی

چندی است که تعدادی از اردتمندان و مقلدان آیت الله سید صادق شیرازی ضمن توبیخ و تشنیع بر حقیر به جهت مطالبی که بنده در کتاب «قمه زنی سنت یا بدعت» پیرامون روایت سر به محمل کوبیدن حضرت زینب سلام الله علیها بیان داشته‌ام، استناد به استفتائی از آیت الله سید صادق شیرازی دراین باره می‌کنند، از آنجا که این استفتاء به صورت گسترده توسط طرفداران قمه‌زنی مورد استناد و تبلیغ قرار می‌گیرد، متن استفتاء و نقد حقیر به مطالب مطروحه در آن، در ادامه منتشر می‌گردد:

---- استفتاء و پاسخ آیت الله سید صادق شیرازی:

سؤال: آیا روایت «مسلم جصاص» مبنی بر این که حضرت زینب سلام الله علیها سر مبارک خود را به چوبه ی محمل زدند معتبر است؟

پاسخ:

در معتبر بودن این روایت همین مقدار کافی است که:

1. تقریر صدها تن از مراجع معاصر و مراجع روزگاران گذشته است، بدین معنا که هنگام شنیدن این روایت از خطیبان مذهبی با آنان همراهی کرده، هیچ اعتراض نسبت به آن ابراز نداشتند.

2. بزرگانِ فقهای ما در علوم: فقه، حدیث و رجال به طور پیاپی این روایت را پذیرفته اند، لذا بنابر اصطلاح علم حدیث، این حدیث «مقبوله» و مورد اعتماد است. (بحار الأنوار ج 45، ص 115 و ج109، 91).

3. دانشمند متبحر در علم رجال و حدیث و کارشناس اسناد و روایات، یعنی مرحوم علامه مجلسی قدس سره در کتاب بحارالانوار خود، این حدیث را از پاره ای منابع معتبر نقل کرده است.

4. سید الطائفه، عالم بزرگ مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین قدس سره به این روایت اعتماد و آن را در کتاب «المجالس الفاخره فی مصائب العتره الطاهره، ص315» نقل کرده است.

5. بزرگ مرجع تقلید، جانشین آیت الله العظمی شیرازی رهبر قیام 1920 میلادی ملت عراق بر علیه امپراطوری بریتانیا و استاد مراجع تقلید بزرگی از جمله آیات عظام، آقایان: حکیم، شاهرودی، خویی و جز آنان، یعنی مرحوم آیت الله شیخ فتح الله معروف به شیخ الشریعه ـ که خدایشان رحمت کند ـ این حدیث را صحیح دانسته، همانگونه که شاگردش آیت الله شیخ محمد حسن مظفر آن را نقل کرده است. (کتاب نصره المظلوم، ص75-76).(واحد استفتائات دفتر حضرت آیت الله العظمى حاج سید صادق حسینى شیرازى مدظله العالى)

 

--- نقد حقیر به این پاسخ آیت الله:

با سلام،

اگرچه مطالب جناب آیت الله جدلی و خطابی بوده و بیشتر برای توجیه عوام است و در مقام استفاده علمی چندان نمی‌توان بر آن تکیه کرد، ولی لطفا این پاسخ را نیز برای دفتر آیت الله سید صادق شیرازی ارسال فرمایید:

1. محققا فقهای معاصر و مراجع گذشته، مطالب بسیاری را از خطباء شنیده‌اند که مورد تایید آنها نیست، ولی به خاطر حرمت منبر و جلسه امام حسین علیه‌السلام آشکارا اعتراضی  به آن نمی کنند، وگرنه باید مراجع همواره منبر و جلسه را بهم بزنند، از این هم که بگذریم عدم اعتراض به یک روایت به معنای صحیح و معتبر دانستن آن نیست،زیرا ممکن است فقیهی روایت را معتبر نداند ولی اعتراضی به نقل آن نکند، چون آن منبری که کفر نمی گفته است، بلکه روایت نامعتبری را می‌خوانده است و استناد علمی و فقهی هم به آن نمی کرده است و روضه نیز درس خارج و کلاس درس نبوده است. افزون بر این گمان نمی‌کنم جناب آیت الله شیرازی مجالس روضه تمام علمای شیعه را درک باشند و از بیان منبری‌ها و عدم اعتراض مرجع و تقریر به رضای آنها و..و... با خبر باشند.

2. ایشان که مجتهد و مرجع هستند باید بهتر از ما بدانند که ملاک مقبوله بودن چیست؟ هیچ یک از  فقهای شیعه این روایت را قبول نکرده و به مضمون آن فتوا نداده است، گرچه این روایت در منابع متأخر شیعه آمده و اصلا فقهای متقدم شیعه آن را ندیده‌اند تا بخواهند به مضمون آن فتوا بدهند، دو آدرسی هم که جناب یا دفتر ایشان از بحار مرقوم داشته‌اند، یکی موبوط به آدرس روایت در بحارالانوار است و دیگری مربوط به فهرست بحارالانوار؛ و اینها هیچ کدام چیزی را اثبات نمی‌کند. همچنین در میان فقهای بزرگ شیعه علمایی بوده اند که تصریح به عدم وجود دلیل بر قمه زنی نموده‌اند و محققا آن بزرگواران از وجود این روایت باخبر بوده‌اند. چنانچه آیت الله العظمی خویی در کتاب طریق‌النجاة بر این نکته تصریح می کنند که قمه‌زنی عنوان عزاداری امام حسین علیه‌السلام را ندارد، و نص و روایت به خصوصی نیز درباره آن وارد نشده است؛ از همین رو نمی‌توان آن را به عنوان عملی دینی انجام داد: «لم یرد نص بشعاریته فلا طریق الى الحکم باستحبابه؛ نصی درباره شعار بودن قمه‌زنی وارد نشده است پس طریقی برای حکم به استحباب این عمل وجود ندارد.» همچین شاگرد ایشان، مرحوم آیت الله العظمی تبریزی نیز در همین کتاب، این مطلب را تقریر کرده و می گوید: «دخول ما ذکر فی الجزع المستحب لما أصاب سیّد الشهداء علیه السّلام محل تأمل؛ داخل بودن قمه‌زنی در عزاداری امام حسین، علیه‌السلام،  جای تأمل دارد.»

3. خود جناب آیت الله باید بهتر بدانند اینکه مرحوم مجلسی در بحارالانوار فرموده‌اند این روایت را در بعضی کتابهای معتبر دیده‌ام دلیلی بر مصححه و مقبوله بودن آن نیست، چون مرحوم مجلسی نیز تصریح به مرسل بودن این روایت داشته‌اند، افزون بر این،  منبع اصلی این روایت  کتاب نورالعین است که نویسنده‌ی آن تا به حال معلوم نشده است؛ تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می‌شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بوده و حتی این انتساب هم مورد قبول کارشناسان کتاب نیست  و شیخ‌ طُرَیْحی نیز که آن را در مُنتخب  آورده، از نورالعین گرفته است. محدث متقی، صاحب مفاتیح الجنان؛ مرحوم شیخ عباس قمی(ره) در مورد این خبر می‌نویسد: «مؤلف می‌گوید که ذکر محامل و هودج در غیر خبر «مسلم جصّاص» نیست و این خبر را اگرچه علامه مجلسی نقل فرموده، لکن مأخذ نقل آن منتخب طُرَیحی و کتاب نورالعین است که حال هر دو کتاب برای اهل فن حدیث مخفی نیست، و نسبت شکستن سر به جناب زینب، سلام‌الله علیها، و اشعار معروفه نیز بعید است از آن مخدّره که عقیله‌ی هاشمیین و عالمه‌ی غیر معلّمه و رضیعه‌ی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است.»

4. آیت الله انصاف دهند این‌که یکی یا دو تن از علمای شیعه این روایت را نقل و یا به  استناد کرده باشند دلیل بر صحیح بودن آن است؟!

جالب این‌جاست که ایشان برای محکم سخن  خویش اساتید علمای مورد استناد را هم بر می شمرند و چنان جلوه گر می‌شود که این بزرگان نیز روایت را نقل کرده‌اند.

همان گونه که عرض داشتم  آن‌چه آیت الله تاکنون مرقوم داشتند بیشتر جدلی و خطابی بود، اما نکاتی علمی درباره این روایت وجود دارد که بندة آنها را به نظر شما می‌رسانم:

1. این روایت سند ندارد و به عبارت دیگر این روایت به صورت مرسل نقل شده و سلسله راویان آن در جایی ذکر نشده است. مرحوم مجلسی نیز در بحارالانوار بر این نکته تأکید دارند.

2. همان گونه که گذشت منابع اوّلیه و کتاب‌های معتبر هیچ‌گاه آن را گزارش نکرده‌اند. همچنین عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب (متوفی 1328ه ق) نیز در این‌باره می‌نویسد:«...[از]کتب مقاتل نماید که حمل اهل‌بیت بر جهاز شتران بوده، و ذکر محامل از خصایص خبر مسلم جصّاص است در کتاب «نورالعین» که کتابی است بی‌اعتبار و مجهول‌المؤلّف و شیخ طُریحی از آن‌جا حکایت کرده. و شکستن پیشانی حضرت زینب نیز از مشتملات این خبر مجهول است، و اشعار مذکوره‌ی معروفه در این خبر نیز از مقام فصاحت و بلاغت عقیلةالهاشمیین بسیار دور است؛ چنانچه بر اهل بصیرت و خبره‌ی‌ فن مخفی نیست.(میرزا محمد ارباب، الاربعین الحسینیه، چاپ اسوه، ص232)

3. همان‌گونه که بزرگان اهل فن اشاره نموده‌اند محتوای این روایت نیز بسیار بی اعتبار و ضعیف بوده و با گزارش‌ها و روایات دیگر نیز هم‌خوانی نداردکه نمونه‌هایی از آن در اینجا نقل می‌شود:

1.3- ذکر محامل و هودج تنها در این روایت آمده است و با بررسی روایات و گزارش‌های دیگر به این نتیجه خواهیم رسید که در کاروان اسیران عاشورا اصلاً محامل یا هودجی در کار نبوده است تا حضرت زینب، علیها‌السلام، سرش را به آن بکوبد.مرحوم محدث قمی(ره) در این باره می‌نویسد: «مؤلف گوید: که ذکر محامل و هودج در غیر خبر مسلم جصّاص نیست،...و آنچه از مقاتل معتبره معلوم مى‏شود حمل ایشان بر شتران بوده که جهاز ایشان پلاس و روپوش نداشته‏[است].»(منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل علیهم السلام، ج‏2، ص: 939)

جالب این‌که حتی در ابتدای این روایت نیز آمده است که امام زین العابدین علی بن حسین- علیهما‌السلام- را بر شتری برهنه و بی‌جهاز سوار نموده بودند و آن حضرت نیز در اشعاری از این امر گلایه نمودند. پس چگونه ممکن است یزیدیانی که تا به دین حد نسبت به اهل‌بیت پیامبر- علیهم‌السلام- قساوت داشتند، برای زنان آنها محامل و هودج فراهم کنند، با توجه به این نکته که گذاشتن محامل و هودج بر روی شتران نشانه‌ از احترام  به اهل‌بیت پیامبر- علیهم‌السلام- و تکریم آنها می باشد.

2.3- همان‌گونه که نقل شد اشعاری که در متن روایت به امام زین العابدین- علیه‌السلام- و همچنین حضرت زینب- علیهاالسلام- منتسب شده‌اند، از جهت فصاحت و بلاغت فوق‌العاده ضعیف می‌باشند و نسبت دادن این اشعار به آن بزرگواران جفایی بزرگ در حق آنان است.(آن گونه که بعضی برای توجیه این روایت گفته اند این اشعار بعدا به روایت افزوده شده است، این در حالی است که با رجوع به منبع اصلی این اشعار را درآنجا نیز می بینیم).  

افزون بر این در یکی از مصرع‌های شعر به منتسب حضرت زینب- علیهاالسلام-، آمده است: «یا اخی فاطم الصغیرة کلمها»؛ «ای برادر با من حرف نمی‌زنی، نزن؛ لااقل با دختر صغیره خود فاطمه سخن بگو!» چگونه این سخن می‌تواند صحیح باشد، در حالی که بنا به تصریح همه‌ی تاریخ نویسان و پژوهش‌گران اسلامی، فاطمه بنت الحسین، علیهما‌السلام،  که فاطمه‌ی کبری هم خوانده می‌شود، آن روز، زن بزرگ و شوهرداری بود که با شوهرش حسن مثنی همراه پدرش از مدینه خارج شده بودند و شوهرش حسن بن حسن، علیهما‌السلام،  معروف به حسن مثنی در روز عاشورا پس از آن‌که زخم‌های فراوان برداشته بود، از مرگ نجات یافت. و از دختر دیگری برای امام حسین، علیه‌السلام،  که فاطمه نام داشته باشد و در کاروان اسرای کربلا باشد نام برده نشده است و آن‌که در میان روضه‌خوانان به نام فاطمه صغری معروف است، به قول خود روضه‌خوانان به علّت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسه‌ی عاشورا شرکت نداشت. در بیت بعدی نیز، جعل کننده‌ی خبر، امام حسین، علیه‌السلام،  را به سنگدلی و قساوت قلب متهم کرده است که با تمسک به صنایع ادبی، مانند تجاهل عارف، هم نمی‌شود درستش کرد!

3.3- ابتدای این حکایت به گونه‌ای نقل می‌شود که گویا مسلم جصاص از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین- علیهاالسلام- بی خبر بوده است و از شاگردش دراین باره علّت هیاهویی که درکوفه به هنگام ورود کاروان اسیران به وجود آمده بود، سؤال می‌کند. آیا می‌توان پذیرفت کسی آن زمان در کوفه بوده و از جریان شهادت امام حسین- علیهاالسلام- بی خبر باشد؟ افزون بر اینکه ابتدای این حکایت به گونه‌ای نقل می‌شود که گویا مسلم جصاص محبِّ اهل‌بیت نیز بوده ولی با این حال، با خیال راحت در حال خدمت به عبدالله بن زیاد بوده است.

4.3-. گزارش های معتبر تاریخی حاکی از آن هستند که عمر سعد، سر مقدّس امام حسین- علیه‌السلام- را، بى درنگ پس از شهادت آن حضرت، همراه خَوْلی بن یزید اَصْبَحی و حُمَیْد بن مُسْلِم اَزْدِی‏ نزد عبیدالله بن زیاد فرستاد. (ابو حنیفه احمد بن داود الدینورى(م 282)، الأخبار الطوال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. الأخبارالطوال،ص:259 و أبو جعفر محمد بن جریر الطبری (م 310)، تاریخ الأمم و الملوک ، بیروت، دار التراث ، ج‏5،ص:455 همچنین بنگرید: مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 113)

چنانچه حکایت مشهور برده شدن سر مقدّس امام حسین- علیه‌السلام- به خانه‌ی خَوْلى و وقایع مربوط به آن،  نیز از فروعات این واقعه است.و از آنجا که کاروان اسیران یک روز بعد یعنی روز یازدهم از کربلا به سمت کوفه حرکت نمودند، پس اصلاً هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه سر مقدّس امام حسین- علیه‌السلام- همراه آنها نبوده است. این درحالی است که بنابر نقل گزارش مسلم جصاص سرهای شهداء همراه با کاروان اسیران وارد کوفه شده و در پیشاپیش آنها قرار داشت.

5.3. از جمله مطالب دیگری که اختصاص به این روایت دارد آن است که حضرت ام‌کلثوم- علیها‌السلام- نمی‌گذاشت مردم کوفه به کودکان سوار بر محمل، خرما، نان و گردو بدهند و با این استدلال که صدقه بر ما اهل‌بیت حرام است؛ آنها را از دست و دهان کودکان گرفته و بر زمین می‌انداخت. این حکایت که به واسطه روضه‌خوانان میان مردم شهرت عظیم و فراوانی نیز یافته‌ است، با احکام فقهی شیعه مطابقت ندارد؛ زیرا اگرچه شکی در این نیست که صدقه واجب بر اهل بیت – علیهم‌السلام- و فرزندان آنها حرام می باشد، اما همچنین بین فقها اختلافی وجود ندارد که دادن صدقه مستحبی به آنها اشکالی ندارد. افزون بر همه اینها، در گزارش‌های دیگری آمده است که اهل‌بیت- علیهم‌السلام- هدایای کوفیان را می‌پذیرفتند و از آنها استفاده می‌کردند.( اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، ص145) 

4. با توجه به شخصیّت رضا و تسلیم و خویشتن‌داری حضرت زینب با قاطعیت باید گفت آن زینب کبرائی که متون اسلامی او را توصیف می‌کند، از زمین تا آسمان با این زینب که این خبر ساختگی می‌گوید، فاصله دارد آیا می‌توان گفت این زینب همان زینبی است که وقتی جنازه برادرش را در گودال دید، دستانش را به سوی آسمان گرفت و گفت: الهِی تَقَبّل مِنّا هَذا القُربَان؛«خدایا این قربانی را از ما بپذیر.» مسلم جصّاص، کارگزار ابن زیاد، می‌گوید: زینب سرش را با چوب محمل شکافت و خون سرش را جاری ساخت تا شماتت دشمنان را باعث شود! امّا پیام آورِ معصوم ِ عاشورا حضرت زین العابدین، علیه‌السلام،  می‌فرماید: ما رَأیْتَ عَمَّتی تصلی اللیلَ عَن جُلوس الاّ لیلةَ الحادی عَشَر؛ «هرگز ندیدم عمه‌ام که نماز شب را نشسته بخواند، مگر در شب یازدهم.»

5. علاوه بر آنچه گفته شد باید متوجه بود که اگر این روایت درست هم باشد، که البته نیست، زمین تا آسمان با کار قمه‌زنان فرق دارد. زیرا نه موقعیت قمه‌زنان، موقعیت زینب، علیها‌السلام، است و نه کار آنها مانند کار ایشان است.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 93/8/15:: 6:50 عصر     |     () نظر

تبری، فحش و توهین و هرزگی نیست!

نهم ربیع جهالت ها خسارت ها

معروف است که دین، با وجود دوستان نادان، احتیاج به دشمن ندارد. زیرا دیندار نادان، ندانسته و نخواسته، چنان آسیبی به دین می‌زند که دشمن نمی‌تواند. 

هرساله روز نهم‌ربیع‌الاوّل، در فاصله‌ای اندک از هفته‌ای که نام وحدت اسلامی را بر دوش می‌کشد، به فرصتی برای دشمنان امّت اسلامی تبدیل می‌‌شود تا به وسیله جهالت عدّه‌ای خاص، وحدت و انسجام مسلمین را هدف قرار داده و با ایجاد تفرقه میان آنان، به اهداف شوم خود نزدیک‌تر شوند.

روز نهم‌ربیع‌الاوّل در فرهنگ عوام شیعه، به روز کشته شدن خلیفه دوّم شهرت یافته است. آنها این امر را مسلّم می‌دانند که در چنین روزی خلیفه دوّم به دست مردی ایرانی به نام ابولؤلؤ مجروح و مقتول می‌گردد. داستان‌ها و افسانه‌های بسیاری نیز در این‌باره میان آنها رواج یافته که بیشتر آنها را می‌توان ساخته و پرداخته فرهنگ عوام دانست. ولی با این حال در این میان دست‌های مشکوکی نیز بوده‌اند که همواره خواسته‌اند به این قضیه دامن زده و آن را از اعتقادات شیعه به شمار آورند.

اما با رجوع به کتاب‌های تاریخی و بررسی آنها به این حقیقت خواهیم رسید تمامی مورخان شیعه و سنی اذعان دارند که قتل خلیفه دوّم در اواخر ذی‌الحجه سال 23 هجری بوده است. از این جهت باید دانست که چه چیزی باعث شده تا بعضی این روز را به عنوان روز قتل خلیفه بشناسند. با مراجعه به نقل قول‌ها استفاده می‌شود که رأی نهم‌ربیع مستندی به جز روایتی مشهور به «رفع القلم» ندارد. که این روایت نیز علاوه بر آنکه دارای سندی سست و ضعیف می‌باشد دارای متنی موهن و غیر قابل قبول است. (برای بررسی موارد نادرستی که در این روایت موهن وجود دارد نگاه شود به  کتاب «نهم‌ربیع، جهالت‌ها، خسارت‌ها»، نوشته مهدی مسائلی، ص 34-41).

متأسفانه جاعلان این روایت برای نشان دادن فضیلت نهم ربیع مطلب دروغی را از زبان پیامبراکرم، صلی‌الله علیه وآله، به خدای متعال این چنین ساخته‌اند که: «به فرشتگان نویسنده‌ی اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همه‌ی مردم بردارند و چیزی از گناهان آنان را ننویسند». این جمله که به وسیله‌ای به دست افراد لااُبالی تبدیل شده است تا حرمت بندگی خداوند را در این ایّام شکسته و هرآن‌چه می‌خواهند انجام دهند. این درحالی است که این معنا علاوه برآن که با صریح آیاتی از قرآن کریم مانند: «ومَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شراً یَرَهُ»؛ (و هر که هم‌وزن ذرّه‏اى بدى کند [نتیجه‏] آن را خواهد دید.) (زلزال:8.) مخالفت دارد، تناقضی آشکار  با قوانین و سنن الهی نیز داشته و عقل نیز بر ردّ آن تأکید می‌کند. آری قرآن کریم تأکیدی بر حکم عقل دارد آن هنگام که می‌فرماید: لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا؛ یعنی (پاداش و کیفر در آخرت) نه به آرزوى شماست (تنها براى اینکه امت پیامبر خاتمید) و نه به آرزوى اهل کتاب (که خود را دوستان و فرزندان خدا مى‏دانند، بلکه) هر کس کار بدى انجام دهد کیفر داده مى‏شود و جز خدا یاور و دوستى براى خود نخواهد یافت.»(نساء/ آیه 123)

واقعاً نتیجه برداشتن تکلیف از بندگان، چیزی جز ایجاد هرج و مرج در اعمال و رفتار است؟ روشی که برخلاف شیوه‌های اهل‌بیت، علیهم‌السلام، در تربیت بندگان خدا و دوستان خود می‌باشد! آیا امکان دارد بزرگوارانی که می‌فرمودند: «مَا مِنْ نَکْبَةٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْب‏؛ هیچ نکبت و مصیبتی به بنده نمی‌رسد مگر به خاطر گناه» چنین سخنانی بر زبان جاری کنند.

چه ظلم و خیانتی بالاتر از آن‌که این جملات را به بزرگانی نسبت دهیم که همواره می‌فرمودند: «لاتنالُ ولایتنا الاّ بالعَمَلِ والوَرع؛ به ولایت ما نتوان رسید جز با عمل نیک و پرهیزکاری و دوری از گناه»(شیخ صدوق، امالی، ص626 و اعتقادات الإمامیه، ص113).

 

تبری، فحش و توهین نیست!

متأسفانه بسیاری از کارهای تفرقه‌انگیز و خلاف شرعی که در این روزها انجام می‌شود، با توجیه تبرّی، حتی رنگی شرعی و دینی به خود می‌گیرد.از همین رو لازم است دانسته شود که: حقیقت تبری چیست؟ آیا برای انجام وظیفه تبری لازم است حتماً به مقدسات مخالفان توهین و لعن کنیم؟ 

تبری از دشمنان دین، یکی از آموزه‌های مورد تأکید دین مبین اسلام است که به خصوص در نزد شیعیان از جایگاه خاصی برخوردار می‌باشد. واژه تَبَرِّی که در لغت به معنای دوری کردن و جداشدن است، در اصطلاح و استعمال دینی آن نیز به معنای بیزاری و دوری گزیدن از دشمنان و منکران دین است. تبرّی در این معنا ریشه در قرآن کریم دارد و محور بسیاری از آیات قرآن کریم است. در مکتب شیعه تبرّی از دشمنان دین، یکی از ارکان دین است که در کنار تولّی، از نشانه‌های ایمان واقعی به حساب می‌آیند. همین خصوصیت باعث شده که شیعیان در هر زمان و هر شرایطی دارای روحیه‌ی ظلم ستیزی و طاغوت گریزی باشند.از همین رو در مکتب تشیع از ما خواسته شده ضمن انکار روش و سلوک اهل باطل و منکران ولایت الهیه در گفتار، در قلب و باطن نیز از آنان بیزار باشیم. همچنان‌که تشیع واقعی هنگامی نمایان خواهد شد که ما در عمل نیز از رفتارهایی که مورد رضایت اهل بیت، علیهم السلام، نیست، کناره بگیریم.

ولی علی رغم این حقیقت غیر قابل انکار، عدّه‌ای با تفسیری خاص از تبری، نه تنها آن را به محدوده گفتار منحصر ساخته‌اند بلکه آن را معادل دشنام، لعن و توهین به مقدسات اهل‌سنت قرار داده اند. جالب این‌جاست که این عده حاضر نیستند حتی در گفتار نیز برائت و انزجار خویش را از طاغوت‌های جهانی عصر کنونی، همچون صهیونیست بین الملل، اعلام نموده و آن را امری سیاسی و غیر دینی تلقی می‌کنند.

متأسفانه گسترش این‌گونه نگاه‌ها به تبرّی باعث گردیده تا این واژه‌ در فرهنگ عامه‌ی امروز با واژگانی هم‌چون فحش، لعن، توهین و... برابر بوده و شخص تبرّی کننده نیز به عنوان فردی فحاش و گزافه‌گو شناخته شود.

آذین‌بندی اعتقادات عوام با این بدعت‌ها و اعمال ناشایست به عنوان تبرّی نیز باعث گردیده تا هرگونه مخالفت صریح با این اعمال ناشایست، مخالفت با اهل‌بیت، علیهم‌السلام، به شمار آمده و موجب برخورد شدید عوامِ متعصب با آن شود.

این در حالی است که می‌توان بدون هیچ‌گونه فحش و توهین و لعن نیز از دشمنان برائت جست و این سیره‌ای است که اهل بیت- علیهم السلام- همواره آن را به کار می‌بستند، آن‌گونه که با برشمردن اعمال خلاف و انحرافات اهل باطل، ضمن برائت و دوری جستن از آنها، دیگران را نیز از خطر باطل و انحراف آگاه می‌نمودند.  

چنانچه نقل شده است آن هنگام که حضرت امیر المؤمنین علی - علیه السلام - در جنگ صفین آگاه شدند حُجْر بن عَدِی و عَمْرو بن حَمِق‏ آشکارا اهل شام را لعن و نفرین می‌کنند، کسی را نزد آنها فرستادند تا به ایشان بگوید از این کار دست بردارند، آنها [با تعجب] نزد امام آمدند و عرض کردند: ای امیر المؤمنین آیا ما برحق نیستیم؟!  

ایشان فرمودند: آری،

عرض کردند: آیا آنها باطل نیستند؟

حضرت فرمودند: آری،

عرض کردند: پس چرا ما را از دشنام دادن به آنها منع نمودید!

حضرت خطاب به آنها فرمودند: برای شما خوش‌ندارم که از دشنام‌گویان و لعن‌کنندگان باشید و آنان را لعن و ناسزا گویید؛ بلکه چه بهتر است که اعمال ناشایست ایشان را یادآور شده، بگویید: از جمله‌ی سیره[‌ی زشت] آنان چنین و چنان است و از اعمال [نادرست]شان این و آن است. این بهترین بیان و نافذترین استدلال است و اگر به جای نفرین صرف آنان و بیزاری جستن از ایشان؛ چنین بگویید [و دعا کنید]: خداوندا! جان ‌ما و ایشان را حفظ کن و بین ما و ایشان را اصلاح بگردان و آنان را از گمراهیشان نجات ده! تا آن‌که حق را نمی‌داند، بشناسد و آن‌که از آن سرپیچی می‌کند بر آن گردن نهد؛ این را من بیشتر دوست دارم و برای شما [نیز] بهتر است.

آن دو گفتند: یا امیر المؤمنین، ما نصیحت شما را پذیرفتیم و به ادبِ شما مؤدب شدیم.‏( ابن‌مزاحم منقری، وقعة صفین، ص103. گزیده‌ای از این روایت  را نیز سید رضی در نهج البلاغه در خطبه 206آورده است.)

علامه امینی در مقدمه جلد هشتم الغدیر ضمن نقل این روایت چنین می‌گوید:

«ادب امیرالمؤمنین، ادب شیعه است، ادب امینی است و ما نیز همچون حُجْر بن عَدِی و عَمْرو بن حَمِق  می‌گوییم: ای امیر المؤمنین ما نصیحت شما را پذیرفتیم و به ادب شما مؤدب شدیم.‏ و این گفته‌ی تمام شیعیان است.»

اما چه بگوییم که از نگاه عده‌ای برائت یعنی فحش، دشنام و توهین. از دیدگاه این عده با استدلال و سخن محکم نمی‌توان از دشمنان برائت جست، بلکه باید بد زبانی کرد و زشت سخن گفت. از نگاه اینان، علامه امینی در «الغدیر» و یا علامه شرف الدین در «المراجعات» از اهل باطل تبری نجسته‌اند، بلکه آنها فحش و توهین می‌کنند تبری می‌جویند!

آری ما ملزم به پیروی از روش اهل بیت- علیهم‌السلام هستیم، بزرگانی که حتی در مقابل ملحدین و معاندین نیز همواره با منطقی عالمانه سخن می‌گفتند و هیچ‌گاه از ادب و  اخلاق الهی خویش عدول نمی‌کردند. آنچنان‌که مفضل بن عمر جعفی گزارش می‌کند: روزی بعد از آنکه از انجام نماز عصر در مسجد رسول اکرم – صلی الله علیه و اله- بین قبر و منبر نشسته بودم و در عظمت پیشوای گرامی اسلام فکری می کردم که ابن ابی العوجاء وارد شد، نزدیک من به فاصله ای نشست که اگر حرف می زد سخنش را می شنیدم ، طولی نکشید که یکی از دوستان وی نیز وارد مسجد شد و آمد نزد او نشست. این شروع به توهین به مقام پیامبر– صلی الله علیه وآاله- نموده و به تکذیب خداوند، دین و رسالت پرداختند.

سخنان ابن ابی العوجاء عنان صبر را از کف مفضل ربود، او را سخت ناراحت و خشمگین ساخت و با تندی گفت : ای دشمن خدا دین الهی را نفی میکنی؟ آفریدگار جهان را انکار می‌نمایی؟ و آیات حکیمانه او را که حتی در ساختمان خودت وجود دارد نادیده می‌گیری؟

ابن ابی العوجاء در پاسخ گفت: اگر اهل بحث و کلامی با تو سخن می‌گوییم و در صورتی که دلیل محکمی بر ادعای خود بیاوری می پذیرم، اگر اهل بحث و استدلال نیستی با تو سخنی نداریم و اگر از اصحاب حضرت جعفر بن محمد هستی او با ما این چنین حرف نمی‌زند و همانند تو بحث نمی کند. امام علیه السلام بیشتر از آنچه تو شنیدی سخنان ما را شنیده است و هرگز با کلام رکیکی مخاطبمان نساخته و در پاسخ ما از مرز اخلاق و ادب تجاوز نکرده است. او مردی است بردبار، سنگین، عاقل و کامل. در بحث و گفتگو، خود را گم نمی کند و دچار دهشت و اضطراب نمی‌شود. گفته‌های ما را با توجه کامل گوش می‌دهد و از دلایلی که اقامه می‌کنیم به خوبی آگاه می‌گردد، وقتی سخنانمان پایان می‌پذیرد پیش خود تصور می‌کنیم که حجت را تمام کرده‌ایم و راه پاسخگویی را برویش بسته‌ایم ، ولی او با کلام کوتاهی، ما را ملزم می کند و راه عذر را چنان می بندد که نمی‌توانیم پاسخش را رد کنیم و دری به روی خود بگشاییم. اگر تو از اصحاب امام صادق - علیه السلام- هستی همانند او با ما حرف بزن.( مفضل بن عمر، توحید المفضل، چاپ سوم: داورى، قم، بى تا، ص41)


کلمات کلیدی: نهم ربیع، تبری، عمرکشون


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 92/10/23:: 4:12 عصر     |     () نظر

روضه خوانی قصابی نیست، هنر می‌خواهد!

روز عاشورا، روزِی خاص برای روضه شنیدن و گریه کردن است، گمان نکنم بعضی از روضه‌ها را بتوان غیر از روز عاشورا در روز دیگری خواند و یا شنید؛ آری عاشورا روضه‌های مخصوص خودش را دارد زیرا حال و هوای خاص خودش را دارد. این را گفتم برای این که وارد مطلبی دیگری شوم که مدتی است قصد بیان آن را دارم و آن اینکه: بعضی مداحان و یا روحانیون گمان می‌کنند برای روضه‌خوانی فقط کافی است که مقتلی تهیه کنند و با حفظ کردن روضه‌های آن برای مردم روضه خوانی کنند، حال اگر آن مقتل، مقتلی بود که روضه‌ها را سنگین تر و دل سوزتر بیان می‌کرد که چه بهتر، بیشتر به درد روضه‌خوانی می‌خورد. خلاصه این صنف از روضه‌خوانان با ته صدایی که دارند حدود یک ربع تا نیم ساعت بدون استفاده از هیچ گونه ظرافت و کنایه‌ای و با صراحتِ تمام، اصطلاحا روضه‌ی فاش می‌خوانند؛ گاهی هم برای اینکه از مجلس اشک بیشتری بگیرند و صدای زجه‌ی مستعمین را بشوند، بر بعضی از جزئیات مصیب‌ها با تخیل خود می‌افزایند که این غصه‌ی دیگری است. باز هم اگر صدای گریه و زجه‌ی مردم را نشنیدند از کربلا سری به مدینه می‌زنند، و ابتدا برای تحریک مردم اعلام می‌دارند: «امام زمان مرا ببخش اینها را نباید بگویم، بچه سیدها مرا ببخشید اینها را نباید بگویم!» ولی بالاخره می‌گویند آنچه را که نباید بگویند. وارد بعضی جزئیاتی می‌شوند که انسان شرمش می‌شود حتی در مورد آن فکر کند.

قبل از اینکه وارد اصل مطلب شوم، برای برطرف شدن بعضی سوء برداشتها، بر این نکته تأکید می کنم که حقیر هرگز نمی‌خواهم بگویم خدای ناکرده، روضه نخوانید و یا فلان روضه را نخوانید، بلکه می‌خواهم بگویم: هرجا و هر زمانی باید به نحوی روضه خواند و اصولا روضه خوانی هنر می‌خواهد.

خدا رحمت کند محدث نوری را، اگرچه بر بعضی از آثارش انتقاد دارم، ولی کتاب لولوء و مرجانش الحق کتاب خوبی است، این کتاب شاید شهرتش را بیشتر مدیون شهید مطهری باشد که در سخنانش پیرامون عزاداری به معرفی آن پرداخته و از آن نقل قول کرده است. محدث نوری در کتاب لولوء و مرجان درباره دو شرط روضه خوانی سخن گفته است: یکی«اخلاص» و دیگری «صدق». اما امروز به نظر می‌رسد اگرچه این دو شرط برای روضه خوانی لازمند ولی کافی نیستند. روضه خوان باید علاوه بر اخلاص و صدق، هنر و صفای روضه خوانی هم داشته باشد. زیاد توضیح ندهم، مقام معظم رهبری آیت الله خامنه‌ای در این باره بیانی دارند که حقیقتا بهتر از توضحیات بنده است:

« ما  در مشهد یک منبرىِ معروفى داشتیم - خدا او را رحمت کند - مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم رکن الواعظین. او منبر می‌رفت و مردم پاى منبر روضه‌خوانى او مثل ابر بهار گریه می‌کردند؛ در حالى که خودش هم بارها می‌گفت من اسم نیزه و خنجر نمى‌آورم. واقعاً هم نمى‌آورد؛ بنده ده‌ها منبر از او دیده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصویر می‌کرد که مجلس را منقلب می‌ساخت؛ بدون این‌که بگوید «کشتند»، بدون اینکه بگوید «تیر زدند»، بدون این‌که بگوید «شمشیر چنین زدند» یا «خنجر چنین زدند»؛ اینها را نمی‌گفت. می‌توان با شیوه‌هاى هنرمندانه، روضه‌خوانىِ خوب کرد و گریاند. البته این را هم به شما عرض بکنم؛ این‌که آقایان مداح‌ها، و سابق‌ها روضه‌خوان‌ها - که ما حالا کمتر توفیق پیدا می‌کنیم ببینیم، اما در مواردى از افاضات مداح‌ها مستفیض می‌شویم - اصرار می‌کنند که بلند گریه کنید، لزومى ندارد؛ خوب، آرام گریه کنید. وقتى می‌خواهند سینه بزنند، اصرار بر اینکه «صدا، صداى این جمعیت نیست»؛ یا وقتى مردم می‌خواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینکه «صلوات، صلوات این جمعیت نیست»!  شما بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توى دلشان. گرم شدن مجلس به این شیوه‌ها، اصل نیست؛ کارى کنید که دل‌هاى مستمع را در اختیار بگیرید. دل مستمع وقتى در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه کند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه کرد، باز مقصود حاصل است.»

نکته آخر اینکه هنر روضه خوانی حفظ کردنی نیست بلکه به دست آوردنی است. چنانچه می‌گویند: طلبه جوانی در شام غریبان عاشورا به مجلسی رفت که عالم با صفایی آنجا منبر رفته بود، او ابتدای روضه اش  با این جمله آغاز کرد: بوی آتش می‌آید! مردم منقلب شدند و شروع به گریه کردند. طلبه جوان با خودش گفت: عجب گریز قشنگی، منبر که رفتم اینگونه روضه می‌خوانم. روزی برای مجلس روضه‌ای او را دعوت کردند و او هم در هنگام روضه خواندن گفت: بوی آتش می‌آید! شخصی بلند شد و گفت: گمانم خیمه‌ی روضه آتش گرفته! مردم هراسناک شدند و شروع به فرار کردند و خلاصه مجلس بهم خورد. 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 92/8/24:: 10:51 صبح     |     () نظر

 

آیت‌الله ‌ممدوحی:
«قمه‌زنی» موجب هتک حرمت اباعبدالله(ع) است‌

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: به دلیل فضایی که دشمنان از مسلمانان و سنن عزاداری ایشان در سطح بین‌المللی ایجاد کردند قمه‌زنی در این شرایط موجب هتک حرمت اباعبدالله الحسین(ع) می‌شود.

 

خبرگزاری فارس: آداب و سنن در عزاداری حسینی/ «قمه‌زنی» موجب هتک حرمت اباعبدالله(ع) است‌

 

آیت‌الله حسن ممدوحی در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در قم، ضمن تسلیت فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی، با اشاره به برخی آداب و سنن در عزاداری حسینی بیان کرد: عزاداری حسینی باید همراه با اخلاص و به دور از آداب و سنن نادرست و خارج از عرف باشد.

وی تصریح کرد: انجام برخی از آداب و سنن موجب می‌شود که دشمنان از آن علیه اسلام و شیعیان به عنوان یک حربه استفاده می‌کنند و به همین دلیل جایز نیست که این گونه سنن در جامعه انجام شود.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، «قمه‌زنی» را از جمله آداب و سننی دانست که برخی از مردم به انجام آن عمل مبادرت می‌کنند و سوء استفاده دشمنان را با خود به همراه دارد.

وی با تاکید بر اینکه دشمنان اسلام‌، آیین‌های ناپسندی بین خودشان دارند گفت: این آداب ناپسند برای همه مردم جهان، پرواضح آشکار شده ولی با گرفتن عکس‌های نازیبا از صحنه‌های قمه زنی، مسلمانان را به گونه‌ای دیگر معرفی می‌کنند.

آیت‌الله ممدوحی ادامه داد: دشمنان با پخش تصاویر «قمه‌زنی»در رسانه‌ها، بدون اینکه توضیح و شرحی در ارتباط با علل چنین کاری داشته باشند مسلمان و شیعیان آل علی (ع) را به صورت ناخوشایندی معرفی می‌کنند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تاکید کرد: باید عزاداران حسینی از این اقدام خودداری کنند زیرا در وضعیت کنونی جامعه، به دلیل فضاسازی منفی که در سطح بین‌المللی از مسلمانان به وجود آمده است این اقدام موجب هتک حرمت به ساحت مقدس اباعبدالله می‌شود.

آیت‌الله ممدوحی با تاکید بر اینکه جامعه‌ای که ولایت فقیه دارد باید از نظر ایشان در امور گوناگون بهره برد، خاطرنشان کرد:‌ رهبر معظم انقلاب چندی پیش در سخنرانی هایشان نسبت به این موضوع، مخالفت خویش را اعلام کرده و قمه‌زنی را جایز ندانستند.

 



نوشته شده توسط مهدی مسائلی 92/8/21:: 10:6 صبح     |     () نظر

روضه‌های جدید

پای روضه‌ی بعضی از مداحان و روحانیون که می نشینی می‌بینی هر سال برای یک مصیبت روضه‌ی جدیدی می‌خوانند، یعنی مثلا هر سال حضرت اکبر را به نحو دیگری به شهادت می‌رسانند. اصولا با اینکه من بسیاری از روضه‌های عاشورا شنیده و یا خوانده‌ام اما محرم که می‌شود باز روضه‌های جدیدی می‌شنوم که واقعاً بعضی...

نمی دانم شاید بعضی می‌خواهند با خواندن روضه‌های جدید و ناشنیده مجلسشان را گرم‌تر کنند، اما به چه قیمتی؟!

جالب این که روضه‌های جدید بعضی از این آقایان که کمی بین مردم شهرت دارند، بعدها کتاب شده و منتشر می‌گردند و مدرک و منبع روضه‌خوانی دیگران می‌شوند. یادم هست در آثار شهید می‌خواندم که ایشان با اشاره به سوادی بعضی روضه‌خوانان و خواندن روضه‌های دروغین توسط آنها می‌فرمودند: «وقتى از او مى‏پرسى از کجا نقل مى‏کنى، مى‏گوید از صدرالواعظین یا لسان الواعظین. هرکس خیال مى‏کند کتابى است به نام «صدرالواعظین»، وقتى که دقت مى‏کنیم مى‏فهمیم که مى‏خواهد بگوید از سینه دیگران، از زبان دیگران شنیده‏ام.» (مجموعه ‏آثاراستاد شهید مطهرى، ج‏17، ص: 414)

خدا رحمت کند شهید مطهری را، حالا دیگر باید گفت واقعا «صدرالواعظین» و یا «لسان الواعظین» کتاب شده است و برای بعضی از منابع معتبر و موثق به حساب می‌آید و لذا به جای این دو اصطلاح باید بگوییم:(کتاب الواعظین)

همین چند روز پیش آیت الله العظمی شبیری زنجانی- که به قول بعضی از این آقایان سنتی نیز هستند- دراین باره به مبلغین هشدار داده و فرموده بودند: «به خاطر جلب توجه عوام دروغ تحویل مردم ندهند. در ذهن عوام خیلی دروغ رفته است. این‌طور نباشد که آدم مطابق میل آنها صحبت کند . این یک گرفتاری است که خیلی‌ها مطابق ذهن عوام مطالبی را دنبال می‌کنند، عوام هم خیال می‌کنند این مطالب وحی منزل است. در ایام عزاداری برای مردم از کتاب‌های معتبر مطلب نقل کنند، نه هر چیزی را که با آن کارشان بهتر می‌گیرد. بالاخره چهار نفر انسان باسواد، دروغ بودن مطلب را می‌فهمند و مسائل صحیح و راست هم زیر سوال می‌رود. البته از کتاب‌هایی هم که به راست و دروغ پایبند نیستند نباید مطلب نقل کرد بلکه از کتاب‌های معتبر مثل «نفس المهموم» بهتر است استفاده شود. ممکن است این کتاب‌ها هم درست یا نادرست باشند ولی کتابی‌هایی هستند که نویسندگان آنها آدم‌های نسبتا معتبری هستند.»

شاید داستان «زهرماری‌ها» را که شهید مطهری به مناسبتی درمباحثشان آورده‌اند، همگی شنیده باشید؛ ولی گمان می‌کنم بیان دوباره‌ی آن در اینجا خالی از لطف نباشد: «مى‏گویند یکى از علماى آذربایجان همیشه از روضه‏هاى بى اصلى که خوانده مى‏شد رنج مى‏برد و به اهل منبر اعتراض مى‏کرد. معمولًا مى‏گفت این زهرمارها چیست که شما مى‏خوانید؟! ولى کسى به سخنانش گوش نمى‏کرد، تا آنکه یک دهه خودش در مسجد خودش روضه گرفت و بانى هم خودش بود. با روضه خوان شرط کرد به اصطلاحِ خودش از آن زهرمارها قاطى نکند. روضه خوان گفت: آقا! من حرفى ندارم ولى بدانید که مردم گریه نمى‏کنند. گفت: تو چکار دارى؟! در مجلس من نباید از آن زهرمارى‏ها یعنى روضه‏هاى دروغ خوانده شود. مجلس بپا شد. آقا خودش در محراب، و منبر هم کنار محراب. منبرى وارد روضه شد ولى هرچه خواست با روضه راست مردم گریه کنند نشد. آقا خودش هم دست را به پیشانى گذاشته بود و دید عجب! مجلس خیلى یخ شد؛ و لابد با خود گفت الآن مردم عوام خواهند گفت علت اینکه روضه آقا نمى‏گیرد این است که نیّت آقا صاف نیست و مریدها خواهند پاشید. یواشکى سرش را به طرف منبر برد و گفت قدرى از آن زهرمارى‏ها قاطیش کن.» (مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص: 590)

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 92/8/19:: 9:33 عصر     |     () نظر

درباره «نعره زدن و عریان شدن در عزاداری» چند سال پیش مطلبی داشتم که تکرار آن را در اینجا خالی از لطف نمی‌دانم:
ائمه، علیهم السلام، همواره شیعیان را به وقار و حفظ آرامش فرا می‌خوانند و از هرگونه رفتاری که نمایشی غیرعقلانی و غیردینی از شیعه به ظهور رساند نهی می‌نمودند. آن گونه که آن بزرگواران بارها و بارها می‌فرمودند: «کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْنا؛ زینت ما باشید و برای ما ننگ و مایه‌ی سرافکندگی نباشید.»[1]
اما متأسفانه گاهی در عزاداری‌ها رفتارهایی انجام می‌شود که نشانی از عقلانیت نداشته و مخالف با وقار این عمل عبادی می‌باشد. از جمله جیغ‌زدن‌ها و فریادهای بلند زنان و مردان که علاوه بر شنیع بودن آن، دور از حیا و عقلانیت مؤمن بوده و اصلاً گناه و معصیت است؛ و یا لخت شدن که حالا آنقدر به آن مشروعیت داده‌اند که در بعضی مجالس عزا، اگر کسی لخت نشود؛ با شدت و تندی خاصی از او می‌خواهند که یا لخت شده و یا مجلس را ترک کند. حتی افراط را به جایی رسانده‌اند که اگر کسی این جرأت را به خود داده و بگوید لخت نشوید – هرچند از مراجع تقلید باشد – او را شخصی بی‌سواد و بی‌دین معرفی می‌کنند، گویا یکی از ضروریات اسلام را زیر سؤال برده است!
زشتی این اعمال مخصوصاً وقتی است که به اسم طاعت و عبادت انجام شده و دیگران آن را به حساب مذهب تشیع و اهل‌بیت، علیهم السلام، بگذارند. این در حالی است که طبق فرمایش ائمه، علیهم السلام، ما وظیفه داریم به گونه‌ای رفتار نمائیم که دیگران با دیدن رفتار ما بگویند: «خداوند جعفر بن محمد را رحمت کند که چه نیکو اصحاب و پیروانش را ادب آموخته است.»[2] خوب است کمی تأمل داشته و ببینیم از کدام یک از آن بزرگواران در عزاداری یا غیرآن، علناً و یا مخفیانه، چنین اعمالی سر زده که حال ما چنین می‌کنیم.
داخل کردن این اعمال زشت و نامشروع در اقامه‌ی عزا برای امام حسین، علیه‌السلام، از افسون‌های شیطانی است که برای توجیه مشروعیت آن، گاهی به خیال و اوهام خویش متوسل می‌شویم.[3] چنانچه یکی از علما نقل می‌کند:
«در مجالسی که برای امامان برگزار می‌شود یک القائاتی از طرف مداحان به عزاداران تزریق می‌شود که جای شگفت و تعجب دارد و خود نگارنده این سطور در یکی از این مجالس عزاداری ـ که البته برای امیرالمؤمنین در شب‌های قدر برگزار شده بود ـ شنیده است که جناب روضه خوان به برادران عزادار در هنگام اجرای مراسم سینه زنی گفته بود که پیراهن‌تان را به نشانه احترام در آورید چون بالأخره روزی این لباس دنیوی را از تن ما در خواهند آورد. آیا این استدلال و برهان منشاء عقلانی دارد؟ دین اسلام، دین حیا و عفت است. این همه راجع به پوشش در اسلام تأکید شده است بعد ما به همین راحتی، برهنگی را رواج داده و به چه چیزهایی برای تکمیل بیانات‌مان استدلال می‌کنیم! نعوذ بالله من تسویلات الشیطان، و این مردم ساده دل هم به تشویق جناب مداح، به انجام چنین کارهایی مبادرت می‌کنند به این امید که دل امام زمان را شاد کنند و...»[4]
راست این‌که مجلسِ امام حسین، علیه‌السلام، باید مجلسی آرام و توأم با احترام و سکوت باشد تا فیوضات و رحمانی که در این مجالس در حال فرود و نزول است عائد عزاداران شود، با داد و فریاد و بالا و پایین پریدن و نعره زدن، فقط حواس دیگران را از عزاداری منحرف می‌سازیم. آری مجالس عزاداری جای منتشر کردن معارف الهی است نه آن که با تعطیل کردن عقل، خود را دیوانه معرفی کنیم و هر عمل غیر مشروعی را از طُرفه‌ی آن- اگرچه گناه کبیره باشد- جایز بدانیم و هر که با ما مخالفت کرد بگوییم وهابی و مخالف عزاداری است.
فاش باید گفت که هیچ شیعه‌ای، بلکه هیچ مسلمانی، بلکه هیچ انسان آزاده‌ای، نمی‌تواند با عزاداری امام حسین، علیه‌السلام، مخالف باشد. چشمی که برای آن حضرت اشک نریزد، یا نخواهد اشک بریزد، و دلی که در ماتم او نسوزد، چشم و دل انسان نیست. آن که با عزاداری امام حسین،علیه‌السلام، مخالفت می‌کند، هر چند نام شیعه یا مسلمان داشته باشد، پیش و بیش از هرچیز، از عمال و اعوان امویان است. باری، کسی در سده اخیر، به مخالفت با اصل عزاداری نپرداخته است. آن چه گفته می شود، اصلاحات در عزاداری است و نه انتقاد از نفس عزاداری. اما عوام‌فریبان، به عمد، محل نزاع را خِلط می‌کنند و هو می‌اندازند که عده‌ای با عزاداری مخالفند و می‌خواهند آن را بر اندازند.[5]
اما درباره فتوای بعضی علما که لخت شدن را جایز می‌دانند، این مطلب مُنافاتی با سخن ما ندارد؛ زیرا شایسته نیست هر عملی - اگرچه جایز- با نام عزاداری انجام شود، برای روشن شدن بحث مثالی بزنم: علما هیچ گاه نمی گوید کاه و یونجه خوردن حرام است اما مگر انسان عاقل برای غذا خوردن کاه و یونجه می‌خورد(قصد وهدف از قضا خوردن تقویت بدن است نه فقط یک چیزی خوردن)؛ این که بعضی می‌گویند علما لخت شدن را جایز می‌دانند، در جواب باید گفت: مگر هرعملِ جایزی را باید درعزاداری انجام داد! هدف از عزاداری چیست؟ این است که ما هر کاری را خواستیم با این نام انجام دهیم و بگوئیم عزاداری کردیم؟ مگر ملاک عزاداری خوب و مطلوب خشن بودن آن است؟ ما باید عزاداری‌ها را به سمت ایجادِ معرفتِ حسینی هدایت کنیم. نه فقط برای خودمان بلکه برای تمامی مخاطبین چه مسلمان، چه مسیحی و چه بی دین. آیا با دیدن عزاداری‌های ما این معرفت برای دیگران حاصل می‌شود و عزاداری‌های ما این جاذبه را برای آنها دارد. امروز بسیاری از غرض ورزان معاند با نمایش صحنه‌های بعضی عزاداریها، مردم تشنه را از لذت همراهی با امام حسین علیه السلام محروم ساخته اند.
اما چه باید گفت که بعضی چنان فکر می‌کنند که هر کاری هدفی دارد بجز عزاداری که هدف ندارد؛ نماز هم هدف دارد اما عزاداری هدف ندارد.


[1]. . شیخ صدوق، أمالی، ص400 و بحارالأنوار، ج‏65، ص152.

[2]. شیخ صدق، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 383.

[3]. علامه سید محسن امین، التنزیه

[4]. محمد ابراهیم آیتی ، بررسی تاریخ عاشورا ، به کوشش مهدی انصاری، ص14.

[5]. محمد اسفندیاری، از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه، ص66.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 92/8/17:: 10:40 صبح     |     () نظر

آیت‌الله نوری‌همدانی به مناسبت فرارسیدن ماه محرم‌الحرام و عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، پیامی خطاب به عزاداران حسینی صادر کرد.

متن پیام این مرجع تقلید به شرح زیر است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

می‌دانیم حادثه عاشورا یک مکتب پرفضیلت جهانی و جاودانه است که بر اساس کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا در سطح گیتی می‌درخشد و پیام‌های فراوان و درس‌های بسیاری را منتشر می‌سازد. این مکتب، کانون فروزانی برای نجات انسان‌ها از زیر سیطره ظلم استکبار، ذلت، حقارت و وابستگی است و امسال با توجه به اوضاع زمان و جهان، باید مراسم عاشورا را پررنگ‌تر برگزار نمائیم. ضمناً در مبارزه با ایجاد تحریف‌ها در این مکتب باعظمت باید دانست هر حرکتی مانند قمه‌زدن و امثال آن و هر حرفی که با عظمت و شأن این مکتب منافات داشته باشد، شرعاً جایز نیست.

وفقکم الله لمرضاته

حسین نوری همدانی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 92/8/14:: 9:22 عصر     |     () نظر
   1   2      >